کشتی گیر کورد کرماشانی قهرمان بازیهای آسیایی شد
بابک قربانی کشتی گیر کرماشانی مدال طلای رقابتهای گوانگ ژو را کسب کرد... بابک قربانی کشتی گیر کورد اهل کرماشان در کاروان ورزشی ایران، در وزن 96 کیلوگرم رقابتهای کشتی فرنگی بازیهای آسیایی گوانگ ژو با اقتدار قهرمان شد. قربانی در دیدار فینال وزن 96 کیلوگرم روز دوشنبه(22 نوامبر) با"آست مامبیتوف" کشتی گیر قدرتمند قزاقستانی روبرو شد و با شکست وی در تایم های دوم و سوم، مدال طلای این وزن را به گردن آویخت. قربانی که تایم اول را با نتیجه 2 بر صفر واگذار کرده بود، در تایم دوم با نتیجه 1بر صفر و در تایم سوم با نتیجه 3 بر صفر این کشتی گیر قزاقستانی را شکست دهد. بابک قربانی کشتی گیر شایسته کوردستان تا پیش از دیدار فینال نیز حریفانی از تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان را با اقتدار شکست داده بود
منبع سایت پیامنێر
---------------------------------------
عروس آزدی و روئیای مظلومان
درهمین روزها بود کە هموطن مظلومی در این دیار غربت اشکش را پاک کرد و با من احوالپرسی نمود، علت اشکش را پرسیدم، گفت این بن علی بیچارە آنچنان فراری شد کە فرصت نکرد بجەهایش را با خود ببرد!
منظورش همان دیکتاتور تونس بود، کە اکنون دل مظلومی بە حالش سوختە است، خارج از این انسانیت مظلومان کە دلشان بە حال حتی ظالم هم میسوزد، ناچار بە او گفتم، شنیدەاید کە از شغالی پرسیدند چرا هرگز روزها آفتابی نمیشوید؟ و شغال در جواب گفتند چون از بس کردارهای شبانەام جالب نیست بە خودم اجازە نمیدهم کە روزانە در انظار عموم ظاهر شوم!
در واقع آنچە در تونس اتفاق افتاد تکرار تاریخ است نە یک اتفاق بی نظیر اما عظمت این روزها در آن است کە وقتی یک ملت یا ساکنین یک مملکت بە آن درجە از رشد می رسند کە اهمیت یک اتحاد عمل ملی یا مردمی بفهمند، آن وقت است کە حماسە می آفرینند و هنر در ایجاد همین اتحادعمل و رسیدن بە این درجە از رشد انسانی است،.
وقتی ملتی بە یک موفقیت تاریخی می رسد در واقع بە یک مقام بزرگ نیز دست مییابد و در نتیجە چنین روزهائی را می آفریند، بدون شک تاثیرات ناشی از آزدەگی چنین ملتی و اقدامات دلیرانەاش آنچنان غرور آفرین میشود کە بیشتر کشورهای دیکتاتور زدە را درهیجان و التهاب فروخواهد برد، شکوە این پیروزیهای خلقها بر دژخیمان زمان هر لحظە از زندگی دیکتاتورها را بە مرگی تازە تبدیل می کند زیرا با تمام لاف زدنهای قدرتمدارانە این دیکتاتور است کە زمین را زیر پای خود خالی میبینند و این خلق است کە امیدوار میشود.
از این رو اکنون مصر و یمن نیز در التهاب بیداری و آزادیخواهی مردم از طرفی و صدای ناقوس مرگ دیکتاتور از طرفی دیگر می جوشد، چە رستاخیز عظیمی کە انسانهای عدالت طلب بە پا کردەاند.
بدون شک همین لحظات، در مرکز صقل بی عدالتی این عالم بشریت، یعنی همان دژخیمخانەی شیخ افلیج طهران، بردیکتاتور دینی ایران نیز اصطرابی عظیم و دلهرەای بی پایان حکمفرما است، چراکە بنیاد ظلم ناپایدار است و این موج آزادیخواهی انسانها در تمامی ممالک دیکتاتورزدە مرگ مشترک ظالمان و رهائی نهائی مظلومان را ندا میدهد. ندا! آری اکنون دیگر یقین دارم کە نداها و کیانوشها بیهودە نرفتەاند، زیرا زمین را زیر پای آن دژخیم دین مدار پلید بە لرزەای پایدار درآوردەاند.
اکنون ندای آزادیخواهی مصریها کاخ فرعون زمان را بە لرزە در آوردە است و دیکتاتوری دیگر در نهایت رسوائی همچون همان شغال معروف خود را پشت سر نیزە سیاە سپاهیان سرکوبگرش پنهان کردە است.
در یمن نیز آوای خوش عدالت خواهی ونوای آزادیخواهی بە گوش میرسد، انگار کە طبل رستاخیز خفتەگان را در تونس بە صدا در آوردەاند و آفریقا و خاورمیانە را از خوابی طولانی بیدار کردەاند، چە خوش این کاروان آزادی همچون کوچ مرغان مهاجر هر روز در سرزمینی نوید بهار را میآورد.
اما در واقع امروز بزرگترین هدف همە آزادیخواهان دنیا بایستی همان مهد خشونت و مرکز مکر دینی دنیا، یعنی دربار ننگآلود ولایت مطلقە فقیە خامنەای باشد، یعنی طهران و دربار خامنەای کە پشتوانە اصلی تمام سیستمهای دیکتاتوری دنیا است.
این دربار اگر با یک دیکتاتور خاص دوست نباشد بدون شک، همچون لازم وملزوم هم عمل میکنند و آن دیکتاتور برای توجیه دیکتاتوری خویش دیکتاتور طهران را بهانە قرار دادە است، دیکتاتور مصر نیز دفاع از جهان عرب در مقابل همین دژخیم طهران را بهانە ماندگاری خویش قرار دادە است، پس برای رهائی بشریت باید سر مار را زد.
برای ایجاد آرامش در خاورمیانە و آفریقا باید مرکز بازتولید ترور و خشونت را هدف قرار داد و این مرکز دفتر شخص خامنەای دژخیم است نە جای دیگری یا شخص دیگری.
اکنون وظیفە انسانی همە آزادیخواهان و سازمانهای سیاسی ایرانی، بسیار خطیر و واجبتر از هر زمان دیگری است، زیرا آرامش بخش بزرگی از جهان در گرو نابودی این سیستم دینمدار و وحشت آفرین است.
بیائید برای رهائی میهن و مردم در زنجیرمان دست در دست هم نوید امید تازەای را بە اردوی آزادگان ایران آوردە و بهار آن دیار را گلگون و شاعرانەتر از هر بهاری تقدیم آیندگان نمائیم، زیرا این مهم را مدیون نسل تازە و تاریخمان هستم!
قهر و خودخواهی، دوری و بیگانگی ایرانیان و مخالفین رژیم اسلامی ایران نعمت بزرگی در سفرە خامنەای سفاک بودە است، پس بیائید با دوستی و محبت خویش این نعمت را از دشمن ملت و میهن خویش دریغ بداریم.
بیائید تا طهران و دیگر دیار ایران را زیر پای دژخیمان خامنەای تبدیل بە آتشفشانی خروشان کردە و فرصت معاملە و ساخت ساز با غارتگران را از آنان بگیریم.
این خانە از آن ما است و شیوەی ادارە چنین خانەای نشان لیاقت و شخصیت هر صاحب خانەای است، یقینآ شما هم نمیخواهید خانە پدری و مادریتان چنین باشد، آنجای کە همە چیز ما بودە و هست.
بیائید ایرانی نوین را بنیاد نهیم کە در آن هیچ هممیهن و هیچ اقلیت قومی، دینی ، نژادی و جنسیی احساس بیگانە بودن نکند و همە خود را صاحب خانە و دلسوز آن بدانند.
ایرانی در آن کرد، تورک، عرب، بلوج ،ترکمن و فارس با هم و بدون تبعیض و تفاوت از هر جنسی با تکیە بر عدالت انسانی و معیارهای حقوق بشری سربلند و سرفراز مطابق آرزوهایمان ادارە شود نە اینگونە کە هست.
پس فردا در بهار باید، پنجرەها را بسوی عطر آزادی گشود و هوای دلنشین پس از دیکتاتوری را در کوی و بەرزن احساس کرد، فردا بایستی از رنجی کە بر ما گذشتە است داستانها ساخت، تا بشود آیندە را بر مبنای تجربیات و آرزوهای انسانی با طرحی نو بنیاد نهاد !
عروسی کە بە عشقش شد همە غم ما شادی — چە زیباست بر لب هنوز این واژەی آزادی
بیا ای یار بخوان فردا آن سرود بهاران — شاهنامەای دگر باید نوشت از سیاوشهای خاوران
علی مهرابی 2011-01-28 سوئد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر